امام صادق علیه السلام(بخش اول)
ابو عبدالله جعفر بن محمد بن علی بن حسین بن علی بن ابیطالب (83 - 148 ق) امام ششم از ائمه مذهب شیعه اثنی عشری است. مدت امامت آن حضرت 34 و عمر حضرت 65 سال بوده است. آن حضرت در سن ۳۱ سالگی به امامت رسید. امامت او همزمان با سالهای پایانی حکومت بنی امیه و سالهای آغازین حکومت بنی عباس بود. از آنجا حکومت بنی امیه در این سالها رو به ضعف و سقوط می رفت و بنی عباس نیز استقرار پیدا ننموده بودند و علاوه بر آن در ابتدای حکومت خود برای جلب نظر بیشتر منش سرکوب را نداشتند، به امام صادق علیه السلام فرصتی دست داد که برای سایر ائمه علیهم اسلام پیش نیامده بود و آن حضرت توانست با استفاده از این فرصت نهضت علمی و فرهنگی بزرگی را شروع نماید و پایه های علمی مکتب شیعه را محکم کند تا جایی که از مذهب شیعه اثنی عشری با عنوان «مذهب جعفری» و از آن حضرت با عنوان رئیس این مذهب یاد می شود. ولادت
امام صادق علیه السلام بنا به نقل برخی منابع،در 17 ریبع الاول سال 80 هجری [۱] و به نقل منابع دیگر، در سال 83 هجری دیده به دنیا گشودند.[۲]ایشان در مدینه و در زمان عبدالملك بن مروان دیده به جهان گشودند. روزگارى كه امت اسلامى طعم تلخ حكومت ستمگرانه عبد الملك را مى چشيد، مبلغان فاسد انديشه هاى فاسد مى پراكندند و فرمانروايان ستمگر چيره بودند. مادر آن حضرت فاطمه( امفروه ) دختر قاسم بن محمد بن ابی بکر مى باشد.
کنیه و لقب
معروف ترین کنیه حضرت عبارت است: ابا عبدالله كه در زبان روایات و احادیث منقول از سوی ایشان بدان بسیار بر می خوریم.
دیگر كنیه های ایشان عبارتند از: ابااسماعیل، اباموسی(این کنیه مخصوص شیعه بوده[۳])، و این كنیه ها به اعتبار فرزندان امام بوهد كه این اسامی را دارا بودند.
برای آن حضرت القاب متعدد و متنوعی است که هر کدام بنحوی و نوعی صفت و حقیقتی را از او نشان می دهند. معروف ترین لقب ایشان صادق است به معنی راستین و راستگو. و از دیگر القاب ایشان عبارتند از:
فاضل:دارای فضیلت و برتری از جهات مختلف.
قائم:به معنی ثابت و پایدار، قیام کننده، برپا و استوار.
طاهر
کامل: و او کسی است که از عیب ها منزه و دور و برکنار است.
منجی: نجات بخش و رستگار کننده، عامل رستگاری و نجات.
کلمه: الحق سخن حق، بدور از آلودگی، منزه از خبائث ظاهر و باطن و….
لسان الصدق: زبان راست، و راستگوی در سخن، گویای راستی و….
صابر: بردبار، متحمل، مقاوم، در برابر دشواری ها، استوار و پایدار و ….
صادق:
پیامبر (ص) فرموده: به هنگامی كه پسرم جعفر بن محمد بدنیا آمد او را صادق بخوانید بدان خاطر كه در تداوم امامت، فرزندی به دنیا می آید كه به همین نام(جعفر) موسوم می شود، بدون حقی دعوی امامت می كند و او را جعفر كذاب می نامند و نمونه این سخن از حضرات معصومین اندك نیستند.[۴]
سیمای آن حضرت
بیشتر شمایل آن حضرت مثل پدرش امام باقر علیه السلام بود. جز آنکه کمی باریکتر و بلندتر بود. مردی بود میانه بالا، افروخته روی،پیچیده موی و پیوسته صورتش چون آفتاب می درخشید. در جوانی موهای سرش سیاه بود. بینی اش کشیده و وسط آن اندکی بر آمده بودو برگونه راستش خال سیاهی داشت. محاسن آن جناب نه زیاد پرپشت و نه زیاد تنک بود. دندانهایش درشت و سفید بود و میان دودندان پیشین آن گرامی فاصله داشت. بسیار لبخند می زد و چون نام پیامبر برده می شد رنگ رخسارش زرد و سبز می شد. در پیری سفیدی موی سرش بر وقار و هیبتش افزوده بود.
حضرت صادق عليه السّلام قدى متوسط داشتند چهرهاى درخشان و مويهاى سياه و بينى بلند و زيبا، جلو سرشان مو نداشت و مويهاى سينه تا شكمش كم بود روى صورتش خالى سياه داشت و روى بدنش خالهاى قرمز داشت.[۵]
شخصیت علمی
درباره شخصيت علمى امام صادق عليه السّلام شواهد فراوانى وجود دارد.حضرت در ميان اهل سنت، از نظر روايت حديث و فقاهت و افتاء، از موقعيت شامخى برخوردار بوده به طورى كه او را از شيوخ مسلّم ابو حنيفه و مالك بن انس و شمار فراوانى از محدثان بزرگ زمان خود به شمار آوردهاند. مالك بن انس رئیس مکتب فقهی مالکی از جمله كسانى است كه مدتى در محضر امام صادق عليه السّلام تلمذ كرده است.ابن حجر هيتمى نيز در مقام تمجيد از شخصيت علمى امام اشاره به اين نكته دارد كه افرادى چون يحيى بن سعيد، ابن جريح، مالك، سفيان ثورى، ابو حنيفه و شعبه و ايوب فقيه از آن حضرت نقل روايت نموده اند.[۶]
حسن بن على الوشاء مىگفت: در مسجد كوفه نهصد نفر را ديده كه حدّثنى جعفر بن محمد [۷] مى گفتند. برخى منابع، شمار كسانى را كه از آن حضرت تلمذ كرده و حديث شنيدهاند، حدود چهار هزار نفر ياد كرده اند.[۸]
امام صادق علیه السلام پیش از امامت
امام صادق علیهالسلام مدت 12 تا 15 سال بنابر اختلاف با امام زین العابدین علیهالسلام و بعد از شهادت جد بزرگوارش مدت 19 سال با امام باقر علیهالسلام زندگى كرد و توانست به مقدار لازم از خرمن دانش این دو بزرگوار، خوشه چینى نماید.[۹]
امام صادق(ع) سه سال از خلافت عبد الملك، نه سال و هشت ماه از خلافت وليد بن عبد الملك، سه سال و سه ماه و پنج روز از خلافت سليمان بن عبد الملك، دو سال و پنج ماه از خلافت عمر بن عبد العزيز، چهار سال و يك ماه از خلافت يزيد بن عبد الملك، بيست سال از خلافت هشام بن عبد الملك، يك سال از خلافت وليد بن يزيد، شش ماه از خلافت يزيد بن وليد را درك كرد. پس از آن به دليل آشفتگى و هرج و مرج فراوان عملا خليفهاى از امويان وجود نداشت، و سرانجام در سال 132 هجرى خلافت اموى پايان يافت. امام صادق همه اين ادوار را در شرايطى گذراند، كه خود و خاندانش تحت كنترل جاسوسان و در فضايى از مراقبت قرار داشتند، و اين مراقبت ناشى از تهمت هايى بود كه دشمنان اهل بيت به قصد تقرب به دشمنان آن خاندان ساخته و پرداخته بودند. او مىديد كه عدهاى از پيشوايان شيعى به قتلگاه فرستاده مى شدند و عدهاى زندانى مى شدند، و بقيه نيز تبعيد مى گشتند. طى نوزده سال بدگويى از جدش على (ع) را به گوش مى شنيد و انتقامگيرى از خاندانش را به چشم مى ديد. مى ديد كه برخى از فرمانداران مدينه روزهاى جمعه علويان را در نزديك منبر جمع مى كردند تا دشنام و ناسزاگويى به على (ع) و آل على را بشنوند. تا اينكه به سال 99 هجرى عمر بن عبد العزيز به خلافت رسيد و دشنامگويى به على (ع) را پايان داد.[۱۰]
حضرت باقر علنى وصيت كرد بحضرت صادق و او را بامامت آشكارا منصوب نمود. هشام بن سالم از حضرت صادق نقل كرد كه چون هنگام وفات پدرم شد، فرمود پسرم جعفر بتو سفارش ميكنم كه نسبت باصحاب من خوش رفتار باشى.
عرضكرد چنان در پيشرفت و تعليم و تربيت آنها ميكوشم كه هر كدام از برجستهترين افراد جامعه شوند و احتياجى بدانش ديگران نداشته باشند.[۱۱]
دوران امامت
امامت در 114 قمری به آن حضرت منتقل شد مدت امامت 34 سال به طول انجامید-[۱۲] كه 18 سال در دوره اموى و 16 سال در دوره عباسى بوده است.-[۱۳]
خلفای معاصر زمان حضرت
در دوران حیات امام صادق علیه السّلام حوادث سیاسی مهمی رخ داد که از جمله آنها جنبش علویان (قیام زید بن علی در سال 122 و قیام محمد بن عبد الله بن حسن و برادرش ابراهیم در سالهای 145 و 146 هجری) و جنبش عباسیان بود که به دنبال آن حکومت اموی سقوط کرده و عباسیان روی کار آمدند. جدایی عباسیان و علویان نیز که زمینه های آن قبل از به حکومت رسیدن آل عباس آماده شده بود، از جمله حوادثی است که در زمان آن حضرت به وقوع پیوست.
بخش امامت ، زندگانى امام جعفر صادق علیهالسلام را مى توان به دو بخش تقسیم نمود:
قسمت اول زندگى امام جعفرصادق علیهالسلام از سال 114 هجرى تا 140 هجرى مى باشد. در این دوره امام از فرصت مناسبى كه به وجود آمد، استفاده نمود و مكتب جعفرى را به تكامل رساند. در این مدت، 4000 دانشمند تحویل جامعه داد و علوم و فنون بسیارى را كه جامعه آن روز تشنه آن بود، به جامعه اسلامى ارزانى داشت.
قسمت دوم زندگی امام که شامل هشت سال آخر عمر می باشد. در این دوره، امام بسیار تحت فشار و اختناق حكومت منصور عباسى قرار داشت. در این دوره امام دائماً تحت نظر بود و مكتب جعفرى عملاً تعطیل گردید.-[۱۴]
خلفاى اموى معاصر امام جعفر صادق علیهالسلام به ترتیب عبارتند از:
عبدالملک بن مروان (65 - 86)
ولید بن عبدالملک (86 - 96)
سلیمان بن عبدالملک (96 - 99)
عمر بن عبدالعزیز(99 - 101)
یزید بن عبدالملک (101 - 106)
هشام بن عبدالملك (106-125) (امامت امام از سال 114 و همزمان با این خلیفه آغاز شد.)
ولید بن یزید بن عبدالملك(126-125)
یزید بن ولید بن عبدالملك (126)
ابراهیم بن ولید بن عبدالملك (2 ماه و 10 روز از سال 126)
مروان بن محمد معروف به مروان حمار (132-126).
خلفاى عباسى معاصر امام علیهالسلام عبارتند از:
ابوالعباس سفاح (عبدالله بن محمد) (137-132) و
ابوجعفر منصور دوانیقى (137-148).
امام صادق (علیه اسلام) در دوران امویان
در زمان هشام بن عبد الملك قیام زید بن علی روى داد؛ هشام ستمگرى كه پس از شهادت زيد دشمنى با آل على را آشكارتر كرد و بر وحشت آفرينيش افزود.وى به كارگزارانش دستور داد تا بر علويان سخت بگيرند، و نام آنان را از ديوان حذف كنند و زندانها را از آنان انباشته سازند. وی آل ابى طالب را مجبور كرد كه از زيد بيزارى بجويند. اين وقايع و ديگر مصائب و فجايعى كه امام را در برگرفته بود او را تلخكام كرده بود. اما با آن همه تلاش هايى كه امويان كردند، توجه و عنايت خداوندى سبب شد كه احساس و آگاهى مردم نسبت به آل محمد افزون شود؛ جلسات و اجتماعات مخفى، به قصد قيام عمومى و بر انداختن امويان و انتقال خلافت به آل على، تشكيل گرديد. پراكنده شدن مبلغان انديشه انقلاب و پيدايى اختلافات درونى دولت اموى را آشفته كرد، ناتوانى به پيكر آن دولت راه يافت و عوامل ويرانى و نابودى بر آن چيره شد. با اينكه اين دوران عصر مباركى براى امام بود، در عين حال روزگار دردناكى نيز بر او گذشت، زيرا وى سرنوشت دين اسلام و بى حرمتى نسبت به آن و بى اعتبارى ارزشهاى دينى را مشاهده مى كرد. از اين رو امام دانشگاه و مكتب خود را بنياد نهاد تا به وظيفه ارشاد خويش عمل كرده و احكام دين را تبليغ و بيان كند. امام صادق در هنگام فروپاشى دولت اموى و شكلگيرى دولت عباسى، دورهاى كه شكوفايى علمى پديد آمده بود، مكتب خويش را پديد آورد.
در این دوران خانه امام صادق(علیه اسلام) دانشگاهى بود، كه به حضور عالمان بزرگ در حديث، تفسير، حكمت و كلام زينت يافته بود و در حوزه درس وى غالبا دو هزار تن و گاه چهار هزار نفر شركت مى كردند.كسانى كه در جلسات درس امام حضور مىيافتند دانش طلبان و راويان حديث بودند كه از جاهاى دور مى آمدند و هرگاه مراقبت و كنترل برطرف مى گرديد كوفه، بصره، واسط و حجاز نخبگان خود را به مدينه و دانشگاه امام صادق گسيل مى داشت.
امام صادق (علیه السلام) در دوران عباسیان
ابوالعباس سفاح
روزگار او روزگار انقلاب و شورش بود و مردم به سركوب و تعقيب بازماندههاى اموى سرگرم بودند. وى با مهارت چنين تظاهر كرد كه نسبت به پسر عموهاى خود مهربان است، و در صدد آزار آنان نيست و بدين ترتيب مىخواست دلها را به سوى خود جلب كند، و بدين وسيله مردم را متقاعد كند كه حق با آل على است، و خودش نيز از كسانى است كه به بيعت با آنان گردن نهاده است. سياست دولت جوان و جديد چنين اقتضا داشت كه سفاح با پسر عموهايش نرم و مهربان باشد، و به خونخواهى از قاتلان امام حسين (ع) تظاهر كند. تمامى اين امور به قصد بازى دادن مردمى بود كه اندك اندك متوجه مىشدند عباسيان به نام اهل بيت آهنگ خلافت خود را دارند، و اصولا منظورشان از اهل بيت خودشان هستند نه علويان.
منصور دوانیقى
در سال 136 هجرى منصور دوانیقى دومین خلیفه عباسى، به خلافت رسید و تا سال 158 هجرى حكومت كرد. دوران منصور یكى از پر اختناق ترین دوران هاى تاریخ اسلام است. به طورى كه حكومت ارعاب و ترور، نفس هاى مردم را در سینه خفه كرده و وحشت، همه را فراگرفته بود. او براى استحكام پایه هاى حكومت خود، افراد زیادى را به قتل رساند كه ابومسلم خراسانى را مى توان یكى از این افراد دانست.-[۱۵]
مهمترین مسئله اى كه منصور را به رنج و زحمت مى انداخت، وجود علویان كه در راس آنان شخص امام جعفرصادق علیهالسلام قرار داشت، بود. وى براى این كه شخصیت و عظمت امام را بكاهد، شاگردان امام را رو در روى ایشان قرار مى داد تا با آن حضرت به مباحثه برخیزند-[۱۶] و امام را مغلوب كنند ولى موفق نگردید.
از روزى كه منصور به حكومت رسید تا روز شهادت امام جعفرصادق علیهالسلام كه 12 سال به طول كشید، با وجودى كه بین امام و منصور فاصله زیادى وجود داشت، زیرا امام در حجاز بودند و منصور در عراق مى زیست ولى به انواع مختلف، امام را مورد آزار و اذیت خود قرار مى داد و چندین بار امام را نزد خود فراخواند تا او را به شهادت برساند ولى موفق به انجام نیت شوم خود نشد.-[۱۷]
منصور درباره امام صادق علیهالسلام تعبیر عجیبى دارد. مى گوید: جعفر بن محمد مثل یك استخوان در گلوى من است؛ نه مى توانم بیرونش بیاورم و نه مى توانم آن را فرو برم. نه مى توانم مدركى از او بدست آورم و كلكش را بكنم و نه مى توانم تحملش كنم.-[۱۸]
برخورد امام صادق (علیه اسلام) با منصور دوانیقی
بخش اخير زندگى امام صادق عليه السّلام مصادف بود با دوران حكومت منصور دوانیقی . امام صادق عليه السّلام در ميان بنى هاشم به عنوان يك شخصيت معنوى منحصر به فرد مطرح بود.[۱۹] او در زمان منصور از شهرت علمى برخوردار بوده و مورد توجه بسيارى از فقيهان و محدثان اهل سنت بوده است. طبيعى بود كه منصور با توجه به كينه شديدى كه نسبت به علويان داشت، آن حضرت را به شدت زير نظر گرفته و اجازه زندگى آزاد به او نمى داد.فعاليتهاى امام به طور عمده در پنهانى انجام مىگرفت و آن حضرت مكرر اصحاب خود را به كتمان و حفظ اسرار اهل بيت عليهم السّلام دستور مى داد.[۲۰]
امام معمولا از رفت و آمد به دربار منصور- جز در موارد سرباز مى زد و به همين سبب هم از طرف منصور مورد اعتراض قرار مى گرفت. [۲۱] چنانكه روزى به آن حضرت گفت: چرا مانند ديگران به ديدار او نمى رود؟ امام در جواب فرمود:ا كارى نكردهايم كه به جهت آن از تو بترسيم؛ و از امر آخرت پيش تو چيزى نيست كه به آن اميدوار باشيم؛ و اين مقام تو در واقع نعمتى نيست كه آن را به تو تبريك بگوييم و تو آن را مصيبتى براى خود نمىدانى كه تو را دلدارى بدهيم، پس پيش تو چهكار داريم؟[۲۲]
آن حضرت عالمانى را كه به دربار شاهان رفت و آمد داشتند، از اين كار بيم داده و مى فرمود: فقيهان امناى پيامبرانند، اگر فقيهى را ببينيد كه پيش سلاطين رفت و آمد دارد، او را متهم كنيد.[۲۳]
*